دلیریوم نوعی عارضه روانی شایع است که در بخش اعظم جوامع پیشرفته کنونی به شکلی خفیف گسترش یافته است. حالت خفیف دلیریوم ممکن است در بسیاری افراد وجود داشته باشد اما نسبت به آن دقت کافی نداشته باشند و خود به خود برطرف شود اما دلیریوم حاد ممکن است به شکلی ناگهانی سربرآورده و زندگی شخص را با بحران جدی مواجه سازد. این عارضه روانی پس از پیشرفت، دایره عوارض خود را محدود به روح نکرده و بسیاری مشکلات جسمی را نیز دامن میزند. ما در این یادداشت قصد دارم تا دلیریوم و علائم آن را مورد بررسی قرار دهیم. پس با ماه همراه باشید تا بدون یک مشاوره روانشناسی حضوری به شناختی نسبی از آن برسیم.
این بیماری میتواند ذهن شما را در حل مسائل ناتوان سازد
این بیماری موجب میشود تا نوعی حواسپرتی و پریشانحالی غیرعادی در فرد مبتلا ایجاد شود. اینکه شما چند باری در طول هفته یا حتی روز در فرآیند تصمیمگیری دچار سردرگمی و گیجی شوید، اصلاً امری غیرعادی نیست اما مسئله از جایی جدی میشود و یک بیماری تلقی خواهد شد که چندین بار در طول روز با این مشکل مواجه شوید. شدت حواسپرتیهای ناشی از دلیریوم به قدری است که روند نرمال زندگی شخص و اطرافیان او به خطر میافتد؛ تا جایی که بهرهگیری از مشاور ناگزیر خواهد بود. علائم دلیریوم دورهای هستند و به شکل مداومی در شخص پدیدار نمیشوند؛ فرد مبتلا در چند ساعت یا چند روز نشانههایی را بروز داده و سپس این نشانهها از بین خواهند رفت.
مبتلا در پاسخ دادن به سادهترین سوالات در ذهن خود ناتوان است
دلیریوم ، زوال عقل نیست
پیش از آغاز مشاوره ، در تشخیصهای ابتدایی ممکن است دچار ابهام شوید اما این دو بیماری، تفاوتهای اساسی دارند. اصلیترین تفاوت مبتلایان به دلیریوم با مبتلایان به زوال عقل این است که دسته اول علائمی دورهای و گذار دارند؛ این در حالی است که دسته دوم به شکل مداوم با گیجی شدیدی و حواسپرتی روبرو هستند، بدون هیچ وقفه یا انقطاعی. به علاوه زوال عقل با شیب ملایمی به شرایط حاد میرسد اما در دلیریوم علائم کاملاً ناگهانی و بدون سابقه قبلی بروز پیدا میکنند. البته تفاوت بین این دو بیماری به معنی این نیست که شخص نمیتواند به شکل همزمان به هر دو مبتلا شود، در برخی کیسهای با سن بالا فرد به هر دو بیماری مبتلاست.
دلیریوم به علائمی دارد؟
نقطه اساسی در ایجاد عارضه دلیریوم ناتوانی شخص در درک محیط اطراف و اموری است که در فضای اطراف او در جریان هستند؛ شدت این مسئله میتواند تا حدی افزایش یابد که فرد نمیتواند بیان کند که کجاست، در چه پارتی از طول شبانه روز است و یا حتی چرا اینجاست! این باعث میشود که پایهریزی یک محاوره ساده نیز با فرد مشکل یا حتی غیرممکن شود. با ادامه پیدا کردن این حالت مبتلا شدیداً بیقراری کرده و آرام نمیگیرد. بخش متناقض در علائم دلیریوم این است که مبتلا همزمان هم ناآرام و پریشان است و هم شدیداً خسته و کرخت به نظر میرسد. او ناگهان عصبی میشود، مضطرب میشود و ترس مضاعفی تجربه میکند. مبتلایان دلیریوم در مراحلی از بیماری دچار تردید میشوند که در حال دیدن رویا هستند یا در بیداری زندگی میکنند و این میتواند به خطرات شدیدی دامن زند؛ از ارتکاب به خودکشی تا بروز انواع رفتارهای پرخطر. شخصی که با دلیریوم دست و پنجه نرم میکند به طرز عجیبی حس میکند که اطرافیان دائماً در مورد او پچپچ کرده و صحبت میکنند. این باعث میشود تا چنین برداشتی باشد که هدف یک دسیسه قرار گرفته است. در نهایت در حالت حاد دلیریوم توهمات دیداری حادی در مریض پدیدار خواهد شد!